می خوردن و شاد بودن آيين منست فارغ بودن ز کفر و دين؛ دین منست
گفتم به عروس دهر کابين تو چیست گفتــا دل خـرم تـو کابين مـن است
می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت بی مونس و بی رفيق و بی همدم و جفت
زنهار به کس مگو تو اين راز نهفت هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت
بسیار بگشتيم به گرد در و دشت اندر همه آفاق بگشتيم بگشت
کس را نشنيديم که آمد زين راه راهی که برفت ، راهرو باز نگشت
___________________________________________________
راسل در مقالهای تحت عنوان آیا خدایی هست؟، که به سفارش مجله ایلوستریتد در سال ۱۹۵۲ نوشت و هرگز منتشر نشد، چنین نوشت:
اگر من مدعی میشدم که در منظومه شمسی میان زمین و مریخ یک قوری چینی دور خورشید میگردد، هیچ کس قادر نبود مدعای مرا رد کند، مشروط به آنکه حواسم میبود که در ادامه بگویم این قوری آنقدر کوچک است که حتی با قویترین تلسکوپها هم قابل رویت نیست. اما اگر تا آنجا پیش میرفتم که میگفتم چون مدعای من ابطال ناپذیراست جایز نیست عقل بشر به آن شک کند، به حق به یاوه گویی متهم میشدم. با این حال، اگر وجود این قوری در کتب قدما(کتب مقدس!) تایید شده بود و آن را حقیقتی قدسی شمرده و هر یکشنبه در کلیسا درباره آن به وعظ میپرداختند و در مدارس آن را به ذهن کودکان فرو میکردند، تردید در وجود آن نشانه نامتعارف بودن تلقی میشد و شخص شکاک را در عصر روشنگری به نزد روانپزشک و در دوره پیش از آن به دادگاه تفتیش عقاید میفرستادند
___________________________________________________
راسل در مقالهای تحت عنوان آیا خدایی هست؟، که به سفارش مجله ایلوستریتد در سال ۱۹۵۲ نوشت و هرگز منتشر نشد، چنین نوشت:
اگر من مدعی میشدم که در منظومه شمسی میان زمین و مریخ یک قوری چینی دور خورشید میگردد، هیچ کس قادر نبود مدعای مرا رد کند، مشروط به آنکه حواسم میبود که در ادامه بگویم این قوری آنقدر کوچک است که حتی با قویترین تلسکوپها هم قابل رویت نیست. اما اگر تا آنجا پیش میرفتم که میگفتم چون مدعای من ابطال ناپذیراست جایز نیست عقل بشر به آن شک کند، به حق به یاوه گویی متهم میشدم. با این حال، اگر وجود این قوری در کتب قدما(کتب مقدس!) تایید شده بود و آن را حقیقتی قدسی شمرده و هر یکشنبه در کلیسا درباره آن به وعظ میپرداختند و در مدارس آن را به ذهن کودکان فرو میکردند، تردید در وجود آن نشانه نامتعارف بودن تلقی میشد و شخص شکاک را در عصر روشنگری به نزد روانپزشک و در دوره پیش از آن به دادگاه تفتیش عقاید میفرستادند
قوری چای راسل، که آنرا «قوری چای آسمانی» نیز خواندهاند، تمثیلی است که ابتدا فیلسوف معاصر برتراند راسل بیان کرد. منظور از آن رّد نظری بود که ارائه دلیل بر نبود خدا را بر عهده شکاکان میداند.
این نوشته برگرفته شده است از فیسبوک کانون اتئیست ها و اگنوستیک ها ایرانی
این نوشته برگرفته شده است از فیسبوک کانون اتئیست ها و اگنوستیک ها ایرانی
بدبخت بجای کپی کردن از ویکی پدیا از خودت بنویس یا حداقل دیدگاه خودت رو هم بنویس
پاسخحذفخلی بی مصرف خنگ و دزدی
عمرت تا به کی به خودپرستی گذرد......................یا در پی نیستی و هستی گذرد
پاسخحذفمی نوش که عمری که اجل در پی اوست..........آن به که به خواب یا به مستی گذرد
ابن کوزه چو من عاشق زاری بوده است
پاسخحذفدر بند سر زلف نگاری بوده است
این دسته که بر گردن او می بینی
دستی است که بر گردن یاری بوده است