"نگذاریم دیر شود لزوم تشکیل اتحاد فراگیر میان نیروهای اپوزوسیون برای نجات آینده ایران
ما ایرانی ها شاید حوصله خواندن مطلب بلند را نداشته باشیم اما خواندن این مطلب و پی بردن به فاجعه ای که در کمین ماست را به هم میهنان توصیه میکنم"
نزدیک به 33 سال از تشکیل نظام جمهوری اسلامی می گذرد. در این مدت ، میلیونها نفر به صورت های گوناگون، ضربه های جبران ناپذیری خورده اند.میزان تاثیرات منفی در این رژیم به قدری بالا بوده که اکثریت مردم ایران، این حکومت را مرکز تمامی فسادهای موجود می دانند. به همین جهت سرنگونی این رژیم، به یکی از بزرگترین آرزوهای ایرانیان تبدیل شده است. بسیاری از افراد که مدتهاست در راستای نابودی رژیم فعالیت می کنند، بارها وبارها نسبت به دستیابی به این آرزو تردید پیدا کرده اند. البته با هر تغییر و تحولی، امیدها دوباره زنده و بعد از مدتی این امیدها تبدیل به یأس شده است. مهمترین تغییر وتحول، مسلما حوادث بعداز انتخابات 88 است. البته هنوز، امیدها کاملا از دست نرفته ولی تا حد زیادی کمرنگ شده است. متأسفانه این آرزو به قدری مهم شده است که کمتر کسی به فکر برنامه ریزی برای بعد از فروپاشی جمهوری اسلامی است. در واقع، این تصور عمومی ایجاد شده که تمام بدبختی های مردم ایران مربوط به وجود نظام جمهوری اسلامی است و در صورت نابودی اش، ایران گلستان می شود. به همین جهت است که شایعه مرگ جنتی یا خامنه ای باعث شادی زیادی در مردم می شود. یا در انتخابات ریاست جمهوری 84، بسیاری از مخالفین نظام ، از پیروزی احمدی نژاد خوشحال شدند، چرا که عقیده داشتند احمدی نژاد چهره واقعی نظام را نشان خواهد و در نتیجه کشورهای خارجی ، پشت رژیم را خالی می کنند و سرانجام رژیم سقوط می کند. حتی بعضی ها، از این هم فراتر می رفتند و خواستار حمله نظامی به ایران بودند. تمام این تحلیل ها زمانی درست است که تصور کنیم برای اداره مملکت بعد از فروپاشی رژیم، مشکل حادی وجود ندارد.
فروپاشی این رژیم بسیار نزدیک است مهمترین دلیل، نه تحریمها هستند نه حمله نظامی و نه اعتراضات مردمی البته هرکدام از این دلایل تأثیر زیادی دارند.، اما مهمترین عامل اختلافات روزافزون میان باندهای درون حاکمیت است.(افزایش اختلافات و زدو خورد درون حکومتی را میتوانید از حذف غیر مستقیم یکی از پایه های نظام جریان اصلاحات اختلاف دولت و خ.ر اختلاف مجلس و دولت اختلاف میان باندهای قدرت نظیر رفسنجانی و سردارهای سپاه حذف یکدیگر اختلاس سه هزار میلیاردی فساد مالی و دزدی های باند های درون حکومتی از مال مردم تازه ترین این اختلافات و نارضایتی مربوط به قضیه افروغ و سردار علایی اختلاف بین مصباح مهدوی کنی و... است) این باندها به شدت با یکدیگر درگیر شده اند و در حال تضعیف و حذف یکدیگر هستند. باندهای باقیمانده در حکومت، به هیچ وجه تحمل رقیب راندارند. پس به جز حذف رقیب هیچ گزینه ای برای خود نمی بینند. این روند حذفی تا جایی ادامه می یابد که این رژیم از درون پوچ شده و فرو می ریزد.
اما آن چیزی که بر نگرانی تمامی ایراندوستان می افزاید بعد از نابودی رژیم، اوضاع ایران چگونه خواهد بود ؟
در ایران تمامی امور اداری، به صورت دولتی و بخشنامه ای از بالا به پایین انجام می شود. میلیونها نفر از حکومت حقوق می گیرند و مراکز اداری در تهران نقش اصلی در دادن این حقوق ها را دارند. علاوه بر این، حکومت اموری مانند تأمین آب،برق، گاز و ارتباطات مخابراتی مانند تلفن ثابت و همراه را به طور کامل در دست دارد. ارایه خدمات اینترنتی ، پست،خدمات بانکی،امور قضایی، خدمات رفاهی، که بسیاری از آنها بر عهده شهرداری ها است، خدمات پزشکی و... را نیز به این امور اضافه کنید. مهمترین وظیفه ای که حکومت آن را هم به طور کامل در اختیار دارد، حفظ نظم و امنیت مردم است. اگر خوب دقت کنیم، خواهیم دید که ساختار نظام جمهوری اسلامی ، تقریبا شبیه به یک شبکه هرمی است. البته با توجه به این که چندین باند در رأس نظام وجود دارند، بهتر است بگوییم ساختار این نظام تلفیقی از چند شبکه هرمی بزرگ به وسعت کل ایران و مردم ایران است. انتهای این شبکه های هرمی به ضعیف ترین و فقیرترین اقشار مردم میرسد.حال با توجه به درگیری های درونی در بالاترین سطح رژیم، اوضاع وخیم افتصادی رژیم زمانی خواهد رسید که بالاترین سرشاخه ها ی این شبکه ها، یکدیگر را از صحنه حذف خواهند کرد. خوب دقت کنید. حذف شدن سرشاخه از یک شبکه هرمی، به معنی از هم پاشیدن کل آن شبکه هرمی است. بله متأسفانه فروپاشی نظام جمهوری اسلامی، همراه با خود فروپاشی اجتماعی و خلاصه کلام، نابودی و تجزیه ایران را به همراه دارد
برای اینکه قدری ملموس تر صحبت کرده باشم، به موارد زیر توجه کنید:
مهمترین مساله بعد از سقوط رژیم حفظ نظم و امنیت است باتوجه به نبود نیرو های منسجم و متشکل در سطح جامعه تمامی نگاه ها معطوف به نیرو های نظامی دولتی است یعنی سپاه بسیج ارتش و نیروی انتظامی اکنون تمام مدیریت و فرماندهی این نیرو ها در دست باند های حکومتی است تمامی نیرو های دلسوز و مردمی یا به رده های پاین منتقل شده اند یا به طور کلی از صحنه حذف شده اند( تازه ترین نمونه اعدام یک خلبان ناراضی سپاه و مرگ مشکوک پنج فرمانده سپاه و خانه نشینی اجباری دیگران) برخورد حذفی بین باند های فرمانده عملا با پدیده خلا فرماندهی خلا مدیریت در نیرو های نظامی مواجه خواهیم شد این خلا باعث فرو پاشی ساختار نیرو های نظامی خواهد شد حتی ارتش یا نیروی انتظامی که بدنه مردمی تری نسبت به سپاه دارند این فرو پاشی اتفاق می افتد چون در سازماندهی نیرو های نظامی فرماندهی حرف اول را میزند
اکثر سربازان وظیفه، که در این نهادها مشغول گذراندن دوران سربازی هستند، دل خوشی از این دوران ندارند وهر لحظه منتظر پایانش هستند. آنها با مشاهده آشفتگی شدید در میان رده های فرماندهی، از فرصت استفاده نموده و محل خدمتشان را ترک می کنند واین خود ضربه بزرگی به پیکره این نیروها خواهد بود. در این صورت اوضاع امنیتی کشور به شدت به هم می ریزد و با توجه به وسعت کشورمان، اوضاع به مراتب بدتر از اوضاع کنونی افغانستان و پاکستان خواهد شد. احتمال زیادی وجود دارد که پس از فروپاشی و تکه تکه شدن نیروهای نظامی، از باقیمانده های این نیروها، گروههای تروریستی و غارتگر شبیه طالبان، القاعده و حزب الله لبنان تشکیل شود.همین الان هم گروه های شبه نظامی مسلح تحت امر سپاه مانند انصار حزب الله قدس و... فعالیت میکنند!
علاوه بر اینها به علت عدم وجود نیروهای دفاعی قوی در کشور، میزان آسیب پذیری بسیار بالا می رود. هجوم نیروهای مسلح تجزیه طلب( مانند اول انقلاب) هجوم نیرو های ناتو، نیروهای کشورهای همسایه و به ویژه نفوذ شدید گروههای تروریستی (القاعده و طالبان ) بخصوص در نقاط سنی نشین کاملا محتمل می شود. فراموش نکنید که در طول 30 سال گذشته، رژیم حمایت زیادی از گروههای تروریستی کرده است.در چنین اوضاعی، احتمال تشکیل حکومت جدید غیرممکن است. تصور کنید این وضعیت قدری طولانی شود. مثلا تا چهار یا پنج ماه بعد از سقوط رژیم طول بکشد. یعنی مردم باید در این مدت، نامنی شدید، نگرفتن حقوق، قطع مکرر آب،برق،گاز،ارتباطات تلفن همراه و ثابت، عدم دسترسی به خدمات بهداشتی و رفاهی و .... را تحمل کنند موارد گفته شده، تنها بخشی از مشکلات پیش بینی شده برای بعد از سقوط رژیم است.
ممکن است فکر کنید که من مخالف سقوط رژیم هستم. ابدا چنین چیزی نیست و همانطور که گفتم این سقوط حتمی است و مدت زیادی به آن نمانده. این گفتار تنها تلنگری به تمام ایرانیان وطن پرست است که باید به فکر چاره ای برای مقابله با مشکلات آینده باشیم. توصیه می کنم، فیلم اجاره نشینها ساخته داریوش مهرجویی را با دقت ببینید. این فیلم توصیف بسیار خوبی از وضعیت جامعه ایران است. آن خانه منظور ایران ماست و ساکنانش مردم ایران. خانه ای فرسوده که در طول فیلم، ضربات زیادی برپیکره اش وارد می شود. اما ویران شدن خانه در فاز نهایی، تنها با یک باران و در مدت زمان بسیار کوتاهی صورت می گیرد. این خانه بر سر ساکنانش خراب می شود. ولی ساکنانش این فرصت را می یابند که زندگی جدیدی را شروع کنند.
آیا چنین فرصتی برای مردم ایران وجود خواهد داشت؟
به این مطلب که یک دوست فرند فیدی به نام وارش تهیه کرده توجه کنید بی ربط نخواهد بود موضوعی که اشاره کردم
بنابر تخمینها نزدیک به ۷۰% از جمعیت نزدیک به ۷۵ میلیونی ایران زیر سی و پنج سال هستند که این اولین سرمایه ایران و یکی از کم نظیر ترین کشورهای جهان از نظر وجود این پتانسیل است. همچنین گرچه داشتن بالاترین نرخ فرار مغزها در جهان سبب شرمساری است اما همزمان نشانگر وجود یک پتانسیل بسیار عظیم و فوق العاده چشمگیر برای آینده ایران است...ایران دارای سومین ذخایر نفتی جهان(۱۱% ذخایر ثابت شده نفتی زمین که با کشفیات جدید به زودی به رتبه دوم می رسد)، دومین صادرکننده بزرگ سازمان اپک، دومین ذخایر گازی جهان(۱۸% ذخایر ثابت شده گاز زمین)، دارای بزرگترین ذخیره روی جهان، بزرگترین تولیدکننده فیروزه جهان، بزرگترین تولیدکننده قالی دستباف، پسته، زعفران، خاویار، توت و زرشک است و همزمان از بزرگترین تولید کنندگان مرکبات جهان هم می باشد. دیگر معادن مهم ایران که بسیاری از کشورها فاقد آنها هستند، عبارتاند از: آهن، منگنز، کرومیت، مس، سرب، روی، نیکل، کبالت، طلا، نقره و اورانیوم، گوگرد، سنگهای تزئینی و زغال سنگ. موقعیت جغرافیایی ایران در جهان کم نظیر است. پهناور بودن و جمعیت زیاد، وجود دریا در شمال و جنوب، موقعیت حساس نظامی و ارتباطی، آب و هوای چهار فصل در نقاط مختلف از دیگر مزیتهای آن است. بر پایهٔ گزارش سازمان جهانی جهانگردی، ایران رتبه دهم جاذبههای باستانی و تاریخی و رتبه پنجم جاذبههای طبیعی را در جهان دارا است. ایران از جمله قدیمیترین کشورهای جهان و دارای رسوم نیک و بی نظیری نظیر نوروز با چند هزار سال سابقه است. حوزه نفوذ ایران بسیار گسترده و دربرگیرنده کشورهای زیادی در منطقه است. افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، پاکستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و حتّی ارمنستان و گرجستان و همچنین کردهای عراق و ترکیه همگی کم یا زیاد گوشهای از فرهنگ ایران را به ارث بردهاند. حتی امروز هم زبان رسمی و سرود ملی برخی از این کشورها به زبان پارسی است. در شش سال گذشته تنها از محل نفت ایران بیشتر از هفتصد میلیارد دلار درآمد داشته است که در صورت بر سر کار آمدن یک حکومت شایسته به راحتی می توان یک جهش قابل قبول اقتصادی در میان مدت با چنین در آمدهایی در ایران ایجاد کردبله با توجه به موارد بالا ( نوشته سرخ رنگ) چنین فرصت و پتانسیلی برای مردم ایران برای باسازی و ساختن اینده کشور وجود دارد اگر! نیروهای مخالف جمهوری اسلامی به یک اتحاد فراگیر برسند و هرچه زودتر کنگره ای ملی برای اداره موقت ایران بعد از فروپاشی ج.ا و سازماندهی اوضاع و گذار به دموکراسی را تشکیل دهند
هر روز تعلل نسبت به عدم اتحاد و ادامه درگیری های میان گروهی باعث بی اعتمادی مردم به نیرو های سیاسی و به وجود امدن بی اعتمادی بین خود مردم شده نتیجه چنین بی اعتمادی در نهایت فرو پاشی اجتماعی است یعنی نابودی آینده ایران و فجایعی که انها را ذکر کردم هنوز که هنوز است ما سر قضیه مصدق و شاه مقصرین انقلاب57 یا کودتا موسوی رضا پهلوی جمهوری پادشاهی و... بر سر هم میکوبیم اگر آینده ایران برایتان مهم است هرچه زود تر این درگیری ها را که بیشتر به گسست میان ما خواهد انجامید و اتحاد را رویایی دست نیافتنی میکند پایان دهید یکبار هم که شده عقیده نظر شخصی گروه حزب و سازمان خود را کنار بگذاریم و به اتحاد بی اندیشیم ...
تنها برای ایران
یکی از چیزهایی که دهن مارو سرویس کرد اتحاد و وحدت و همین حقه بازی ها بود. آقا ، ما اگر نخوایم متحد بشیم کی رو باید ببینیم؟ اتحاد یعنی کسی زرنزنه تا بعد. تا بعد که آب ها از آسیاب بیفته و کسی واقعا دیگه نتونه زر اضافه بزنه؟
پاسخحذفمی گیری مطلبو یا نه؟