جمهوری انسان خوار اسلامی

رنجی که پروین میکشد تلنگری بر بی تفاوتی ما

میخواهم هم از یک زندانی گمنام برایت بگویم زندانی که صدای مظلومیتش را خفه کرده اند زندانی که پس از آزادی هم مظلوم مانده است

پروین غفارخانی، معاون سابق دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علومپزشکی‌ تهران که به اتهام توهین به رهبری بازداشت شده بود پس از آزادی به قید وثیقه۵۰ میلیونی تومانی اقدام به خودسوزی کرده خانم پروین غفارخانی که در اردیبهشت سال ۹۰ به خاطر پیگیری شکایتش از یک مزاحم تلفنی به دادگاه خانواده در خیابان خارک مراجعه میکند؛ با پیشنهاد جنسی قاضی پرونده اش مواجه میشود.پاسخ قاطع و تند خانم پروین غفارخانی موجب تشکیل پرونده سیاسی و اتهام توهین به رهبری برای این شاعر جوان شده و نامبرده بازداشت و پس از مدتی به زندان اوین منتقل میشود

تکاندهنده است.. نه؟...

یک تراژدیست  نه به این لحاظ که این اولین جنایت در نوع خودش در جمهوی اسلامی باشد نه... تکاندهنده به این لحاظ که چگونه جمهوری اسلامی  انسانیت را در قلب هفتاد ملیون ایرانی خشکانده!

تکاندهنده به این لحاظ که از اردیبهشت 90  بجز چند وبلاگ مستقل اکثر سایت های همیشه مدعی مبارزه برای حقوق بشر در این باره خفه خون گرفته اند  تاسف آور برای ملتی که برای یک خواننده محجبه زن وب فارسی را پر از لینک ونوشته تحلیل میکند! در دفاع و نقدش یکدیگر را به فحش خواهر و مادر میکشیم!  اما برای یک زندانی گمانم یک انسان...

 خسته از تکرار مکررات خسته از سیاه کردن صفحه سفید وب

 از چه بنویسم؟  روضه بخوانم مرثیه سرایی کنم ؟چه  فرقی به حال پروین میکند مگر این ملت برای ندا ترانه و ستار چه کرد که برای پروین بکند تنها مینویسم برای  ثبت در تاریخ تا آیندگان بدانند چه نسل بی غیرتی بودیم

به قول رضا پهلوی بی تفاوتی خط پایان یک تمدن است... به فروپاشی انسانیت به پایان یک تمدن نزدیک میشویم...

رنج کبوتران پشت پنجره بارانی
رنج کودک باران خورده ودستان تهی
رنج دست تو در برابر تمنای چشمان او
رنج ترافیک روح ها در باران خیابان
رنج تنهائی دلها در تحمل خیالها
رنج عاشق نبودن دلها
رنج گریز بشرتا انسان
رنج من وتو انتظا ر
رنج دیوارهای بلند رنج فکر های کوتاه رنج امتحان طبیعت (شهر وان)رنج رنگ دادن طبیعت وانسان رنج عادت کردن فراموش.
پائیز90پروین