۱۳۹۰ فروردین ۲۶, جمعه

خواجه شیرازی حافظ قرانی که اسلام را ترک کرد

حتما به گوش شما خورده فردوسی مسلمان نبوده و شنیده اید که چگونه ابیات در ستایش پیغمبر و ابیات مربوط به علی را در شاهنامه اظافه کرده اند و هنگام مرگ هم نگذاشتند او را در قبرستان مسلمین دفن کنند!میدانید خیام نیز یک بیخدای ملحد شراب خوار بوده! اما مطمئن نمیدانید حافظ شیرازی در دوره سوم زندگی خود اسلام را بوسیده گذاشته کنار! اما چرا یک حافظ قران اسلام را ترک گفت؟ سراغ سوره مائده آیه 90 میرویم که مسلمین را از شراب خواری منع میکند و ان را گناه بزرگی میداند اما جواب خواجه شیرازی به این آیه بسیار جالب است سوره مائده آيه 90 : اى كسانى كه ايمان آورده ايد جز اين نيست كه شراب و قمار و بت ها و… ، برنامه هاى پليدى است از عمل شيطان ، دورى از آنها بر شما واجب است ، كه رستگارى شما در گرو دورى از آنهاست .حافظ : از چار چيز مگذر ، گر عاقلي و زيرك /امن و شراب بي غش ، معشوق و جاي خالي اما خواجه به این غزل نیز اکتفا نمیکند بلکه حدیث پیامبر را نیز به چالش میکشد!حديث از پيامبر اسلام : شراب مادر همه بدي هاست.حافظ :آن تلخ وش كه صوفي ام الخبائثش خواند/اشهي لنا و احلي ، من قبله العذاراچه نسبت است به رندي صلاح و تقوا را/سماع وعظ كجا ، نغمه رباب كجاست.او فريب نمي خورد . اگر حافظ كل قرآن باشد . دانا تر و باسواد تر از مردمان عصر خويش است اما اين دانايي را اگر مهمل و بيهوده بداند ، خود توصيه مي كند تمام آنها را به شرابي بشويند ( استريليزه كنند ) كه فلك ديده كه در قصد دل دانا بود دفتر دانش ما جمله بشوييد به مي ./كه فلك ديدم و در قصد دل دانا بود پس تمام دفتر قرآني كه در سينه اوست با پياله اي كه دماغ را تر مي كند و فراغت آرد و انديشه بلا ببرد ، استرليزه و شسته مي شود دکانداران دین با رمز گشایی معنای(شما بخوانید تحریف) و پیچاندن مفاهیم کلمات تفسیر های باب طبع خود را در معانی اشعار حافظ گنجانده اند و همیشه اشعار دوره ی اول زندگانی او را که هنوز در بند اسلام بود را میبینند و به دیگر اشعار او اهمیتی نمی دهند و همیشه مردم را با فال حافظ سرگرم میکنند هم میهن حافظ را فقط در فال نبین او را در اشعارش جستجو کن نیازی هم به تفسیر و معانی آیت الله ها نداری با یک لغت نامه دهخدا خیلی چیز ها را خواهی فهمید حتی کفر گوی های حافظ داد یکی از ایت الله را نیز در اورده(آیت الله سید ابوالفضل علامه برقعه ای) حافظ در یکی از اشعار خود میفرماید:
من نه آن رندم كه ترك شاهد و ساغر كنم محتسب داند كه من اين كارها كمتر كنم
من كه عيب توبه كاران كرده باشم بارها توبه از مي وقت گل ديوانه باشم گر كنم عهد و پيمان فلك را نيست چندين اعتبار عهد با پيمانه بندم شرط با ساغر كنم من كه امروزم بهشت نقد حاصل مي شود وعده فرداي زاهد را چرا باور كنم چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست كج دلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر كنم
نسخهاي مختلف در اين شعر بين 9 بيت تا 19 بيت آورده شده است كه اين چند بيتي كه در بالا آمده در قديمي ترين نسخه حافظ وجود داشته و مورد تاييد همه محققين است و البته در تمام ديوان هاي چاپ شده در رژيم جمهوري اسلامي بيت يكي مانده به آخري ( من كه امروزم بهشت نقد…) حذف شده است و ديوان حافظي كه اين بيت در آن باشد در سالهاي اخير مجوز چاپ نگرفته است اما تقريبا در تمام ديوان هاي قبل از انقلاب موجود است )
جناب علامه اسلام! نیز برای جواب دادن به غزل حافظ چنین سروده!و در ابیات اخر خواجه را به فحش نیز میکشد!(منطق ادبی اسلامی!)
من نه آن عبدم که ترک دين پيغمبر کنم يا که ترک راه و رسم جد خود حيدر کنم تو نه آن رندی که ترک شاهد و ساغر کنی ؟ من همان مردم که محو شاهد وساغر کنم . . . تو بهشت نقد گير و ما بهشت نسيه را حافظ ار باور نداری من تو را کافر کنم خاک بر فرق تو و بر دفتر پر کفر تو کج دلم گر اعتقادی من بر اين دفتر کنم
بهتر است سری به اشعاری که حافظ بر علیه اسلام سروده بزنیم در کتاب های چاپ جدید(چاپ ج.ا) دنبال این اشعار نگردید که پیدا نخواهید کرد! حافظ میفرماید:
تا به کی زاهد فریبی به سیب و بوستان و جوی شیرم من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود/ وعده ی فردای زاهد را چرا باور کنم بشنو این نکته که خود را ز غم ازاده کنی / خون خوری گر حوس روزی ننهاده کنی آخرالمر گل کوزه گران خواهی شد /حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی گر مسلمانی از اینست که حافظ دارد /وای اگر از پس امروز بود فردایی
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم ما را به تشنیع افسانه کردند پیران جاهل شیخان گمراه از دست زاهد کردیم توبه وز فعل عابد استغفر الله ما شیخ و واعظ کمتر شناسیم یا جام باده یا قصه کوتاه حافظ با اینکه در ابتدا حافظ قرآن بود ولی بعدها دریافت که مذاهب چیزی جز پرورش دورویی،تزویر، چاپلوسی و تظاهر و عوام فریبی و ریا کاری در چنته ندارند من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است
و سر انجام به این نتیجه می رسد که جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است
هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق
بازهم از عدم اطمینان و اعتقاد به باور های مذهبی می آورم که می فرماید : وجود ما معمایی است حافظ
که تحقیقش فسون است و فسانه
میخواره و سرگشته و رندیم و نظر باز وآن کس که چون ما نیست در این شهر کدام است روزگاریست که سودای بتان دین من است غم این کار نشاط دل غمگین من است به تمسخرگرفتن دست نماز با مایع نجس ! اگر امام جماعت طلب کند امروز
خبر دهید که حافظ بمی طهارت کرد
حافظ مکن ملامت رندان که در ازل ما را خدا از زهد و ریا بی نیاز کرد خدا را ای نصیحت گو حدیث ساغر ومی گو که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی گیرد دلا دیدی که آخر پیری و زهد و علم
با من چه کرد دیده ی معشوق باز من
حافظ را تنها کسی خوب درک می کند و می شناسد که خودش هم ابتدا بنا به جبر و شرایط زمانه حافظ قرآن بوده و بعدها به پوچی آموزهای موروثی ومذهبی پی ببرد

منابع برگرفته:http://ospeyman।org/?p=418

پیوند


۱۰ نظر:

  1. حقا که درست میگفت بزرگ مردی که "شعر حافظ مثل آیینه است، هر کس خودش رو توش میبینه". یک شرابخور، حافظ رو هم همینطور میبینه، یک بی دین هم همینطور.
    ای کاش کوچکترین اطلاعاتی از مسلک عرفا و روش بیان عقایدشون تو شعرهاشون داشتید. اما دریغ.
    جالب اینکه یکی از هم مسلک هاتون در یکی از سایت ها عطار رو هم کافر و مخالف اسلام میدونست. گوییا که تذکرة الاولیا رو هم جمهوری اسلامی به جای اون بنده خدا چاپ کرده.
    برای تاییدیه گرفتن برای کفر خودتون چیزی که زیاده کافر! دست از سر امثال حافظ بر دارید.

    در نظر بازی ما بیخبران حیرانند
    من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

    پاسخحذف
  2. من كه امروزم بهشت نقد حاصل مي شود
    وعده فرداي زاهد را چرا باور كنم

    داره با زبان شعر میگه که ملت بهشتی مه معلوم نیست هست یانسیت و وعدهی محدی که بهشت رو به ما وعده داده رو چرا باور کنم این شعر رو که تو کتاب های جدید قیچی کردید حداقل ازخودتون تفسیر نکنید اسلام رو به خواجه نچسبونید

    پاسخحذف
  3. انها که شعر حافظ را مثل اینه میدانند و هر چه دل خودشان خواست تعبیرش میکنند لطفا این شعر را برای ما معنی کنند که چه معنی دیگری بجز شراب نوشیدنی دارد

    ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
    از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد

    پاسخحذف
  4. این که هنوز هست

    بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت
    کنار آب رکن آباد و گل گشت مصلی را

    حضرت مولانا نیک فرموده اند

    پای استدلالیان چوبین بود
    پای چوبین سخت بی تمکین بود.

    پاسخحذف
  5. روزگاریست که سودای بتان دین من است
    غم این کار نشاط دل غمگین من است
    در نتيجه حافظ بت پرست هم بوده!!!

    پاسخحذف
  6. گر آن شیرین پسر خونم بریزد

    دلا چون شیر مادر کن حلالش

    پس نتیجه میگیریم بچه باز هم بوده!

    پاسخحذف
  7. مطهري براي آنكه حافظ را آنگونه كه خود دوست دارد بشناساند در بحث حافظ شناسيش توصيه مي كند براي شناخت درست حافظ بايد كليد رمز واژه هاي آن را يافت و سپس اقدام به معني و تفسير ابيات حافظ كرد و نبايد به همان معني ظاهري كلمات توجه كرد و بعد از چنين مقدمه اي شروع كرد و هرچه خواست با كليد هاي رمز نگاري من در آوردي خود به خورد حافظ بدبخت كه دستش از همه جا كوتاست داد و چون خودش به عشق خودش رمز نگاريش كرده بود هر معني كه خواست از ابيات حافظ بيرون كشيد و دقيقا معني شعر حافظ شد همان چيزي كه حافظ به شدت بر عليه آن سخن گفته بود و از آن دوري ميكرد و تمام حقايق و اهداف واقعي حافظ پنهان ماند

    پاسخحذف
  8. مشخصه که اطلاعات ادبی نویسنده ی این مقاله بسیار پایین بوده !

    پاسخحذف
  9. fekr konam 2 dalil dare ke eslami ha ham Hafez mikhoonan; 1. ejaz ba kalemat va ghodrat e bayan e binazir KHaje 2. ammame ya hamoon Das tar esh hahaha . albate ye nokte ye mahramaneh ke motma en nistam doroste ye na vali shavahed besyari vojood dare ke marda SHAHED bazi mikardan va mazhabi ha bishtar hajanes miran too khlvat!(manzooram masjed e ) o jame e baste boode (hast?) va akhoond ha berin az IRAN BIROON

    پاسخحذف
  10. bakht az dahane doost neshanam nemidahad
    dolat khabar ze raze nahanam nemidahad

    mashala hame daran eraeye shamayel o vasfe fazael mikonan ke albate az in sathi negara chizi bishtar entezar nemire. shomaha ke ahle sokhanvari hastin hamoon ghoran toosh neveshte ke ekrahi dar ghaboole din vojood nadare khaheshan bandegi ro yade hazrate hafez nadin

    پاسخحذف