۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه

نهضت ضد اسلامی مازیار

هم وطن مازندرانیم هم میهن ایراینم آیا مازیار را میشناسی؟! میدانی او برای برای مبارزه با اسلامی که تو ده ها بعد با زور شمشیر و ناآگاهی  پذیرفتی  جان خود را فدای آن دیار سبز کرد؟ آیا میدانی جسم بی جان  اورا کنار پیکر بابک خرم دین روزها آویخته بودند تا بپوسد؟آیا میدانی او برای اینکه تو را از بند و خراج وتحقیر اعراب مسلمان رهایی بخشد جان داد میدانی او دستور داد تمامی مساجدی که با پوست و گوشت اجداد تو ساخته شد بود را ویران کنند!هم وطن گیلکم تو چه؟ آیا موتا را میشناسی اسمش به گوشت خورده؟ مطمئنن نام تمامی امام زاده ها را بلدی! ایا نام  سردارهای نهضت ضد اسلامی برضد اعراب فئودال  به گوشت خورده؟هم میهنان آیا نام زندیق فیروز سنباد...را شنیده اید؟ تا به حال به این  فکر کرده اید چرا حاکمان ضد ایرانی فعلی  اجازه دانستن در مورد اسطوره  های ملی و ضد اسلام را نمیدهند ؟آیا حماسه سازان تاریختان را میشناسید ؟در این پست به معرفی مازیار از رهبران نهضت ضد اسلامی بر ضد اعراب مسلمان  پرداخته خواهد شد 
رشته و نسب و خاندان از سلسله های حکام و شاهان طبرستان سلسله ای که مازیار از آن بود به دلیل آنکه نسبتشان به سوخرا میرسید به سوخرائیان و به سبب انتسابشان به خاندان کارن به قارن وند معروف اند ، و هریک از سپهبدان این سلسله به لقب گرشاه ممتاز بوده است. رشته و نسب مازیار از این قرار است :مازیار پسر قارن،قارن پسر ونداد هرمزد،ونداد هرمزد پسر فرخان و فرخان از نواده های سوخرا پسر انداذ پسر کارن پسر سوخرای بزرگ بود، در سال 224 ه.ق بر ضد خلیفه قیام کرد. او متولد شهریار کوه ازنواحی شمال سمنان، از اسپهبدان طبرستان و از پیشوایان فرقه خرم دینان بود. پس از مرگ قارن او وارث حکومتی شد که از پدر به ارث برده بود.
قیام مازیار به نوعی ادامه قیام بابک خرم دین بود. این جنبش یک نهضت روستایی، ضد فئودالی و ضد عربی بود که شاهزاده طبرستان در رأس آن قرار داشت. آیین زرتشت و شاید برخی عقاید مزدکی که تا حدی واکنش روح عامه در برابر سلطه آیین اسلام بود، از دیر باز در این نواحی باقی مانده و تا مدت ها بعد از سرکوبی قیام مازیار هم در بین بیشتر مردم این نواحی رایج بود.
مازیار چون در آغاز حکومت محلی خویش با مخالفت خویشان نزدیک مواجه شد، به بغداد رفت. او به درگاه مأمون خلیفه راه یافت و به دست مأمون، اسلام آورد. خلیفه او را محمد نامید و حکمرانی نواحی تحت حکومت قارن را به او واگذار کرد. در بازگشت، او که عامل مأمون به شمار می‏آمد، به اتکا حکم و حمایت خلیفه، مدعیان خود را که در آغاز کار با وی به مخالفت برخواسته بودند از میان برداشت و به عنوان یک والی مسلمان تمام طبرستان و رویان را قلمرو خویش اعلام کرد.

او خراجی را که باید به طاهریان می داد تا آنها به خلیفه دهند را نداد، اما در عین حال پرداخت آن را قطع نکرد و به همان اندازه که در نزد مأمون تعهد کرده بود، بی واسطه نزد خلیفه فرستاد. بدین گونه با قطع رابطه با والی خراسان، در واقع نسبت به دیوان خلیفه و سازمان مالی و اداری او به طور غیر رسمی اعلام عصیان کرد و خراسان و بغداد را بر ضد خود برانگیخت.
در زمان قیام بابک، مازیار تمایل خود را برای متحد شدن و برقراری ارتباط با رهبر خرم دینان ابراز کرد و قرار بود دیداری بین این دو صورت گیرد که با کوتاهی بابک و دسیسه های اطرافیان میسر نشد.
پس از مرگ بابک، مازیار و افشین قراری پنهانی برای سرنگونی خلیفه گذاشتند که با کشته شدن مازیار بی نتیجه ماند. یک سال بعد هم افشین بدست خلیفه به قتل رسید.
این حرکت به طور ناخواسته و به دلیل رفتار تحقیر آمیز اعراب و مالیات های سنگین روح جامعه ایرانی را در این منطقه آماده انقلابی بر ضد خلیفه کرد. به طوری که این اتحاد ایرانی ضد اسلام و عرب موجب نزدیکی خرم دینان و مزدکیان و مردم طبرستان شد.
با آغاز نهضت ضد اسلامی مازیار، مردم بر ضد اعراب فئودال که از زمان حمله مسلمانان در آن جا باقی مانده بودند قیام کردند. مازیار دستور داد ثروتی که از اعراب طبرستان بدست آمده به بالای کوه های اطراف برده و در روزنه ها بریزند و بدین گونه اطمینان یافت که حتی در صورت شکست از خلیفه ثروت حکومتش بدست شاه عرب نخواهد رسید.او همچنین فرمان داد مساجد ساخته شده را ویران کنند و تمام اعراب را از دم تیغ بگزرانند عده ای از اعراب از ترس به جنگل پناه اوردند که در انجا هم طعمه درندگان شدند!
زرتشتی های طبرستان به خاطر لباس سیاه سپاهیان مسلمان، اسلام را دین سیاهی و به خاطر لباس سفید موبدان زرتشت، آئین خود را دین سپیدی می پنداشتند.

سرانجام او بخاطر خیانت برادرش کوهیار بدون خون ریزی، با تحقیر و تمسخر به سامرا برده شد. مازیار از دید خلیفه مرتد بود. او در 225 ه.ق به اعدام محکوم گردید و مدتی جسدش در کنار جسد پوسیده بابک رها شد تا حماسه ای دیگر برای ایرانیان اتفاق افتد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه

احمد خاتمی خون یکی از عوامل بدحجابی را ریخت!

احمد شپشو اعلام کرده که از سخنان مموتی در مورد حجاب (مشکل اساسی جوانان ما نوع حجاب نیست) به شدت خشمگین است
و به همین خاطر خودش اولین حرکت انقلابی  خون ریزانه را! برای  مبارزه با بدحجابی را آغاز کرده بنا به گزارش خبرگزاری فارس یکی از عوامل فساد و بدحجابی از ناحیه مقعد مورد اصابت احمد خاتمی قرار گرفته و دچار خونریزی وحشتناکی شده است احمد شپشو ملقب به احمد خاتمی در یک جمع خصوصی عنوان کرده با این کار انتقام عمل صفر بازکنی! دوران طلبگی را از برخی مراجع تقلید طرفدار جریان بدحجاب! گرفته است (دیدن تصویر برای کودکان  زیر7 سال توصیه نمیشود!)

۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

مهر مادری در اسلام!



وقتی یک دین ایدولوژیک پوچ و خرافه برعقل و روان یک انسان حاکم بشه  شخص  فرزند خود را نیز فدای آن  باور شوم خواهد کرد
 در میان سنی ها به این صورت  و در میان شیعیان نیز به این شکل. انسانیت در جوامع اسلامی سالهاست که مرده!

۱۳۹۰ فروردین ۲۶, جمعه

خواجه شیرازی حافظ قرانی که اسلام را ترک کرد

حتما به گوش شما خورده فردوسی مسلمان نبوده و شنیده اید که چگونه ابیات در ستایش پیغمبر و ابیات مربوط به علی را در شاهنامه اظافه کرده اند و هنگام مرگ هم نگذاشتند او را در قبرستان مسلمین دفن کنند!میدانید خیام نیز یک بیخدای ملحد شراب خوار بوده! اما مطمئن نمیدانید حافظ شیرازی در دوره سوم زندگی خود اسلام را بوسیده گذاشته کنار! اما چرا یک حافظ قران اسلام را ترک گفت؟ سراغ سوره مائده آیه 90 میرویم که مسلمین را از شراب خواری منع میکند و ان را گناه بزرگی میداند اما جواب خواجه شیرازی به این آیه بسیار جالب است سوره مائده آيه 90 : اى كسانى كه ايمان آورده ايد جز اين نيست كه شراب و قمار و بت ها و… ، برنامه هاى پليدى است از عمل شيطان ، دورى از آنها بر شما واجب است ، كه رستگارى شما در گرو دورى از آنهاست .حافظ : از چار چيز مگذر ، گر عاقلي و زيرك /امن و شراب بي غش ، معشوق و جاي خالي اما خواجه به این غزل نیز اکتفا نمیکند بلکه حدیث پیامبر را نیز به چالش میکشد!حديث از پيامبر اسلام : شراب مادر همه بدي هاست.حافظ :آن تلخ وش كه صوفي ام الخبائثش خواند/اشهي لنا و احلي ، من قبله العذاراچه نسبت است به رندي صلاح و تقوا را/سماع وعظ كجا ، نغمه رباب كجاست.او فريب نمي خورد . اگر حافظ كل قرآن باشد . دانا تر و باسواد تر از مردمان عصر خويش است اما اين دانايي را اگر مهمل و بيهوده بداند ، خود توصيه مي كند تمام آنها را به شرابي بشويند ( استريليزه كنند ) كه فلك ديده كه در قصد دل دانا بود دفتر دانش ما جمله بشوييد به مي ./كه فلك ديدم و در قصد دل دانا بود پس تمام دفتر قرآني كه در سينه اوست با پياله اي كه دماغ را تر مي كند و فراغت آرد و انديشه بلا ببرد ، استرليزه و شسته مي شود دکانداران دین با رمز گشایی معنای(شما بخوانید تحریف) و پیچاندن مفاهیم کلمات تفسیر های باب طبع خود را در معانی اشعار حافظ گنجانده اند و همیشه اشعار دوره ی اول زندگانی او را که هنوز در بند اسلام بود را میبینند و به دیگر اشعار او اهمیتی نمی دهند و همیشه مردم را با فال حافظ سرگرم میکنند هم میهن حافظ را فقط در فال نبین او را در اشعارش جستجو کن نیازی هم به تفسیر و معانی آیت الله ها نداری با یک لغت نامه دهخدا خیلی چیز ها را خواهی فهمید حتی کفر گوی های حافظ داد یکی از ایت الله را نیز در اورده(آیت الله سید ابوالفضل علامه برقعه ای) حافظ در یکی از اشعار خود میفرماید:
من نه آن رندم كه ترك شاهد و ساغر كنم محتسب داند كه من اين كارها كمتر كنم
من كه عيب توبه كاران كرده باشم بارها توبه از مي وقت گل ديوانه باشم گر كنم عهد و پيمان فلك را نيست چندين اعتبار عهد با پيمانه بندم شرط با ساغر كنم من كه امروزم بهشت نقد حاصل مي شود وعده فرداي زاهد را چرا باور كنم چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست كج دلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر كنم
نسخهاي مختلف در اين شعر بين 9 بيت تا 19 بيت آورده شده است كه اين چند بيتي كه در بالا آمده در قديمي ترين نسخه حافظ وجود داشته و مورد تاييد همه محققين است و البته در تمام ديوان هاي چاپ شده در رژيم جمهوري اسلامي بيت يكي مانده به آخري ( من كه امروزم بهشت نقد…) حذف شده است و ديوان حافظي كه اين بيت در آن باشد در سالهاي اخير مجوز چاپ نگرفته است اما تقريبا در تمام ديوان هاي قبل از انقلاب موجود است )
جناب علامه اسلام! نیز برای جواب دادن به غزل حافظ چنین سروده!و در ابیات اخر خواجه را به فحش نیز میکشد!(منطق ادبی اسلامی!)
من نه آن عبدم که ترک دين پيغمبر کنم يا که ترک راه و رسم جد خود حيدر کنم تو نه آن رندی که ترک شاهد و ساغر کنی ؟ من همان مردم که محو شاهد وساغر کنم . . . تو بهشت نقد گير و ما بهشت نسيه را حافظ ار باور نداری من تو را کافر کنم خاک بر فرق تو و بر دفتر پر کفر تو کج دلم گر اعتقادی من بر اين دفتر کنم
بهتر است سری به اشعاری که حافظ بر علیه اسلام سروده بزنیم در کتاب های چاپ جدید(چاپ ج.ا) دنبال این اشعار نگردید که پیدا نخواهید کرد! حافظ میفرماید:
تا به کی زاهد فریبی به سیب و بوستان و جوی شیرم من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود/ وعده ی فردای زاهد را چرا باور کنم بشنو این نکته که خود را ز غم ازاده کنی / خون خوری گر حوس روزی ننهاده کنی آخرالمر گل کوزه گران خواهی شد /حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی گر مسلمانی از اینست که حافظ دارد /وای اگر از پس امروز بود فردایی
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم ما را به تشنیع افسانه کردند پیران جاهل شیخان گمراه از دست زاهد کردیم توبه وز فعل عابد استغفر الله ما شیخ و واعظ کمتر شناسیم یا جام باده یا قصه کوتاه حافظ با اینکه در ابتدا حافظ قرآن بود ولی بعدها دریافت که مذاهب چیزی جز پرورش دورویی،تزویر، چاپلوسی و تظاهر و عوام فریبی و ریا کاری در چنته ندارند من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است
و سر انجام به این نتیجه می رسد که جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است
هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق
بازهم از عدم اطمینان و اعتقاد به باور های مذهبی می آورم که می فرماید : وجود ما معمایی است حافظ
که تحقیقش فسون است و فسانه
میخواره و سرگشته و رندیم و نظر باز وآن کس که چون ما نیست در این شهر کدام است روزگاریست که سودای بتان دین من است غم این کار نشاط دل غمگین من است به تمسخرگرفتن دست نماز با مایع نجس ! اگر امام جماعت طلب کند امروز
خبر دهید که حافظ بمی طهارت کرد
حافظ مکن ملامت رندان که در ازل ما را خدا از زهد و ریا بی نیاز کرد خدا را ای نصیحت گو حدیث ساغر ومی گو که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی گیرد دلا دیدی که آخر پیری و زهد و علم
با من چه کرد دیده ی معشوق باز من
حافظ را تنها کسی خوب درک می کند و می شناسد که خودش هم ابتدا بنا به جبر و شرایط زمانه حافظ قرآن بوده و بعدها به پوچی آموزهای موروثی ومذهبی پی ببرد

منابع برگرفته:http://ospeyman।org/?p=418

پیوند


۱۳۹۰ فروردین ۲۴, چهارشنبه

شب های دردناک ایران... شب های نورانی کاظمین!

 به برکت  نظام اسلامی 110 کیلو طلا و 14 تن مس بصورت مجانی  صرف  حرم امامین جوادین !!! شد در حالی که تو  دسته دسته اسکناس  های سبزت  رو تو حلقوم  رضا! و سایر  دکان های پر برکت (امامزاده ها)  میریزی که هرماه جمعش میکنن میفرستنش   لبنان و فلسطین و عراق!  هم وطنت از  فقر با زن و بچه گوشه ی خیابون میخوابه برادر  کلاه اسلامیتو بنداز بالاتر! نمیگم اسلام رو ببوس بزار کنار چون میدونم  هنوز خیلی کار داره تا  عینک تعصب مذهبیت شکسته شه اما اندکی انسان باش اون مرده ای که میلیارد میلیارد پول میریزی رو قبرش به قول اسلام! نیازی به این همه شکوه جلال نداره  برادر... کبوتر های حرم امامانت رو گنبد طلا میرینن...! تو به فکر بچه های پا برهنه وطنت باش ! این عکس ها شاید تکونت بده البته! اگه تعصب مذهبیت بزاره!

اگر تعصبت اجازه میده! این کتاب رو بخون برادر